از تاریخ چه آموخته ایم
عبدالو کیل کوچی عبدالو کیل کوچی

          

         هرکه نا موزد زدرس روز گار     هیچ  نا موزد  زهیچ  آموز گار

 پدران ونیا کان مادرطول تاریخ ، درسهای آزادگی ، وطندوستی ، شجاعت ومردانگی ،ایثار گری وفدا کاری از خود بجا گذاشتند که از برکت آنها این سرزمین زیبا ، تمدن باشکوه ، و فرهنگ عظیم  بمیراث مانده است . باگذشت سالها وقرنها درمسیر تحولات تاریخی ودرآستانه عصر جدید با پیدایش جنبش های آزادی خواهی و در راستای پدیدار شدن افکار وعقاید سیاسی نوین ، شکل گیری نهضت روشنفکرانه بخصوص در یکنیم قرن گذشته ازاهمیت ویژه برخوردار است .

درین برهه ی از تاریخ، مردم آزاده افغانستان از یکطرف در سنگر مبارزه بر  ضد استعمار واز جانبی بر ضد استبداد داخلی ، درمقابل رژیم های جابر وستمگر افغانستان و برعلیه  ظلم وبی عدالتی شجاعانه رزمیدند  وبخاطر آزادی ، استقلال ، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی ،عدالت اجتماعی وبرقراری حکومت قانون تا پای جان تلاش بخرچ داده وایستادگی نمودند ودرین راه حماسه ها آفریدند ودرسهای آزادگی وسربلندی از خود بجا گذاشتند .

آنان با مشارکت ملی در یک جبهه واحد رزمیدند و زمین رابزیر پای دشمنان به آتش مبدل کردند ومتحدانه از سرزمین آبایی شان دفاع نمودند .این دلا وران سر سپرده  درسهای آزادی خواهی واستقلال طلبی را برای نسلهای آینده کشور و حتی برای ملل شرق بیاد گار گذاشتند .

نا   کا می ء  دشمنا ن    افغا  نستان         از وحدت  ما بود و به زور ایمان

ازکشمش وتوت خشک وگندم بریان          وز سنگ پلخمان و تفنگ   تلخان

صد بار کند   چهره   بدل   باز  آید          بازاین گزومیدان هم اینست هم آن

گر غیرت   این  خاک  ند  انستندی          میدانند  همین  که  آیند  اندرمیدان

این   ملت  پر غرور و آزادی خواه          بر قله هما است وبه  سنگرتو فان

مردم   پیء   وحدت  و  وفاق  ملی          بر  زروه  آرزو   شود  جاو یدان

 با توجه به انکشافات اوضاع ، روند تحولات سیاسی جهانی واثر گذاری آن در جنبش روشنفکری افغانستان  منجر به شکل گیری احزاب سیاسی گروهای روشنفکری وساز مانهای ترقی خواه گردید . درین میان حزب دموکراتیک خلق افغانستان از همه پیشی گرفت وتا سر حد رسیدن بقدرت سیاسی به جلو رفت .

حزب وحاکمیت دموکراتیک آن برغم یک سلسله دستا ورد های عظیم سیاسی ،اقتصادی واجتماعی ، در اثر ناهنجاری های داخلی ، منطقوی وجهانی بخصوص مداخلات همسایگان وتحمیل جنگهای خان ومانسوز، غیرعادلانه ونابرابر ، نتیجتا  قربانی دوران جنگ سرد گردید.

با سقوط حاکمیت و فرو پاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، تقسیم وتجزیه آن

به چندین حزب ، ساز مانها وگروها ، وضع خونین کشوروخیمتر، کار حزب ومردم افغانستان دشوارترگردید. اکنون که از سقوط آن بیست سال میگذرد معلوم میشود  که جمع وجور کردن آن  از توان رهبران طرازاول حزب  و قد برافراشتگان رهبری فعلی اگر ناممکن نباشد لا اقل بعید بنظر میرسد . زیرا  درمدت بیست سالی که گذشت آنها نتوانستند با تمام امکانات شان ،  شیرازه از هم پاشیده ح د خ ا حزب وطن رامتحدا دو باره سازی کنند . برخی از آنانی که در گذشته همه کاره حزب بودند وبی اجازه ایشان برگ ازدرخت حزب جدا نمیشد ، اکنون فقط با یک مرحله شکست ،بارنگ ورخ پریده  و روحیات شکسته در کنجی نشسته واز تصمیم گیری های زمان حاکمیت ، خود رابیغرض کشیده واکنون نظاره گر چند پارچگی حزب ی که  دیروز بمثابه شرف خود یادش میکردند میباشند . آنان گویا بیخبر از دید گاه وقضاوت عا دلانه  مردم وصفوف حزبی  اند وبه خیالات خود دل خوش میکنند  .

ـــــ واما عده یی از سابقه داران این مکتب بزرگ با نگاه افتخار آمیز به  ارزشها و دستاوردهای گذشته وتاکید بر ادامه  مبارزه در چهار چوب اصول واهداف قبول شده که محتوای آن را مبارزه بر ضد هر نوع ستم وتجاوزتشکیل میدهد، پابند ومتعهد بوده درصف مبارزه ترقی خواهانه  برای نجات و سعادت مردم  در راه یکپارچگی وحدت ملی ، استقلال ،تمامیت ارضی ،حاکمیت ملی ،عدالت اجتماعی وترقی کشورتلاش بخرچ میدهند .آنان به این باور اند که باوجود جنگ های تحمیلی از سوی خارج کشور وبرغم اشتباهات حزب که با دستا وردهای آن اصلا قابل مقایسه نبوده در جهت سعادت ورفاه مردم  گام های عملی وسودمند برداشته شده است . چنانچه حزب در امر بیداری مردم ، گسترش فرهنگ ومعارف ، خدمات اجتماعی برابری حقوق ومبارزه علیه  تعصبات و تبعیضات، دستاورد هایی داشته  وبا مشارکت دادن اقوام برادر وبرابر در تصمیم گیری های بزرگ وتقسیم صلاحیت ها که برای نخستین بارانتخاب هزاره در موقف صدارت وازبیک در کرسی وزارت وبلوچ در مقام وزارت  وریاست ولایت وبه همین ترتیب پشتون وتاجیک مشترکا درکادر هبری حزبی ودولتی درتاریخ افغانستان سابقه نداشته است  . همچنان شناسایی افغانستان در سطح جهان ویکی ازمهمترین کشورهای داردای نظام دموکراتیک درقلب آسیا از دستا ورد های بزرگ میباشد  . همچنان  ایشان با توجه به وضع مو جود جهان  بخصوص در حال حاضربه این باوراند که انقراض سیاسی وانقلابی در یک گوشه یی از جهان معنای سقوط و سکوت تمام جنبش های ترقی خواهی در سرآسر دنیا  را نداشته ، بلکه روند روبرشد مبارزات دموکراتیک وآزادی خواهانه در سایر کشور های جهان بطور شتابنده جریان داشته وجنبش های دادخواهانه ومردمی بمثابه یک روند دائمی  وبرحق ، برخاسته از خواست های مردم وخواست زمان میباشد که تا ظلم ونابرابری ادامه داشته باشد مبارزه عدالت خواهانه نیز ادامه خواهد داشت . با این حال فعالیت های سازشکارانه رااز هر جانبی و به هر اسم ورسمی که باشد مردود میشمارند .

ـــــ عده دیگری به این با ور اند که  بنا به گفته ایشان "حالا دها بیمار در خارج کشور میخواهند ازین نسخه کهنه وتاریخ تیر شده صحت یاب گردند ودست به تابوت ،کالبد ، مرده وپوسیده حزب وطن زده در خارج از کشور احزاب متعدد منحیث اجزای این حزب با همان برنامه ،هدف وباز بگفته ا یشان با همان شعار طراحی کرده اند " ونامبرده تشکیلات وفعالیت های سیاسی رابی ریشه خوانده ومی افزاید که خیزش وشکل گیری انقلاب ها وحرکت ها ی سیاسی ثمر بخش ، محل تراکم رنجها درد ها ونارسارسایی ها ست . ودر جای دیگری میگوید تا جاییکه دیده میشود احزاب وگروه ها که مشغول جذب وجلب روشنفکران واعضای ح د خ ا سابق هستند یکی از وحدت ملی دم میزند ودیگری را بوحدت شکنی وهنجار گریزی متهم میسازند .این بخش ، بیشتر از همه به مسایل روز، تحولات سیاسی ،انکشافات اوضاع ، مقتضیات عصر حساب میکند .

ــــ جمع دیگری جدا شده از حزب وطن که خود را بدنه اصلی میخوانند با توجه نچندانی برمداخلات خارجی ، تجاوزات بیگانه وتحمیل جنگ از سوی خارج وجنگ سرد ، بار ملامتی سقوط حاکمیت را به گردن این و آن  انداخته بیست سال فرصت کاری را از دست داده حرف اولی را با کلمه انتقام می آغازند ، معلوم نیست که تاکی به این اهداف خود نایل خواهند شد وچه وقت مبارزه مشترک راه اندازی . در حالیکه کارد دشمنان به استخوان مردم مستضعف افغانستان رسیده و آتش کینه توفنده تر از گذشته  که اگر به دفع آن متحد نگردیم خشک وتر ، ملامت وسلامت را یکسان خواهد سوخت .

ــــ برخی از میان همرزمانش سر بلند کرده در رابطه به حزب د خ ا حزب وطن چهار تکبیر زده بر همه چیز هرچه که هست . به گناه ساخته وپرداخته دست خودیعنی حزبی بودن خود اذعان میکند که گویا از عضویتش انکار ودرصورت عدم این امکانیت پشیمان ونادم . این به خود آن تعلق دارد ولی اینکه حزب را با بی حرمتی یاد کردن و درآن مکتبی که درس انساندوستی فراگرفته از آن اظهار ندامت و پشیمانی ... تعجب انگیز است .  حرف مشهور است از کتاب کرباس پوشان برهنه پا ، واین بار در یک دو مصراع در رابطه به رویداد ثور که در ابتدا انقلاب ثور وبعد ها قیام ظفر نمون ثور ، وپسانها رویداد ثور وبعدا مطابق به وضع هوا وبارعایت اصول مبارزه موسمی وبه موازات مسیرباد ، کودتای ثورش یاد کردند   این دو مصراع  نسبتا صدق میکند. 

  کامیاب جنگ قدرت قهرمان ورهبر است +++ گر شود نا کام نامش خائن وبلوا گراست . البته موضوع کامیابی وناکامی آن موضوعیست جدا گانه که این کار تاریخ است .

واما از روند پرتنش وپرتب وتاب گذشته تا امروز سوالی پیدا میشود که حزب د خ ا  حزب وطن با چنین  بافت اجتماعی وساختار تشکیلاتی خود چگونه راه مشقت بار وفرساینده یی را پیموده است ؟ بدون شک این گونه پرابلم ها از همان آغاز تشکل ،  با حزب  همراه بوده است . جزب ی که  از عمق جامعهء مریض فیودالی برخاسته باشد طبعیست که هرمرض ، عناصر خود را  درآن حمل میکند .

چنانچه  تاریخ مبارزات حزب بخوبی نشان میدهد که .

انشعاب جوزای 46  و جوزای57 در حزب  ، کودتا وانشعاب سنبله 58 خورشیدی در حزب ودولت بنابر تحریکات حفیظ اله امین ، تدویر پلینوم 18 حزب ،  ثور 65 وکودتای جنرال تنی حوت 68 که عمدتا با عوامل خارجی طرحریزی گردیده بود این همه درسهای تلخی برای حزب دموکراتیک خلق افغانستان مگر نبود ؟ از همینجاست که ریشه تخریبات حزب وجنبش چپ در افغانستان، در موضیع گیری های غیر منصفانه ، متناقض وغیر مسئولانه افراد ظاهر میگردد .

با چنین یک وطن که آنهم در میان کشمکش های  بیمار گونه چندین حزب  در داخل کشور و کمین دشمنان تاریخی افغانستان از سوی خارج قرار داشته باشد  چگونه میتوانند مردم افغانستان از آینده خود مطمئن و به  مدعیان خدمت چشم امید داشته باشند واعتماد کنند .

در چنین حالتی که افغانستان بیشتر از هر وقت دیگر به وحدت همبستگی ملی نیاز دارد وزخم های خونین ملت هردم شهید کشور ما جدا به مرهم احتیاج دارد  ولی متئاسفانه فرزندان راستین حزب به گروها ی گوناگون تقسیم گردیده اند ، ودر میان  آن ها حالت پراگنده گی ، بی اتفاقی وکینه توزی قسما مسلط بوده است . این واضحا قابل سوال است  که ما از درسهای تاریخ چه آموخته ایم و نتیجه کدام است که هر روز بجای اینکه بیشتر شویم تشکیل ما قوس نزولی خود را می پیماید . در حالیکه حزب د خ ا حزب وطن صاحب تجربه های تلخی است که میتواند چاره ساز بسیاری مشکلات با شد و بآنکه این احزاب وگرو ها از لحاظ آرمانی با هم نزدیک واز لحاظ فکری نچندان از همدیگر فاصله دارند ولی در اثر عوامل گوناگون از بین برداشتن موانع در راه وحدت مشکلاتی هنوز وجود دارد که عمر فاصله ها را دراز تر می سازد .

 آنانی که بطور سنتی بر اهداف  ،اصول وجریان عقیدتی گذشته تاکید ورزیده  در شرایط کنونی وجوسیاسی حاضر، دگر اندیشی ها را با ملاحظات و برداشت مشخص ومعین دنبال میکنند ، نیاز مند زمان بیشتر است تا فاصله های موجودآنان با ساز مانهای همسو پیموده شود . با توجه به تجارب ودرسها ی گذشته طوریکه دیده میشود ، فقط کمبودی وکوتاهی درتماس وتفاهم  ، گذشت واعتماد سازی میان رفقا است .

ولی به آنانی که ازاصطلاح  دگر اندیشی استفاده ابزاری نموده و گذشته ها را تاریخ تیر شده وتابوت آنها را پر از کالبد میخوانند  باید گفت که  دگر اندیشی ونوگرایی وگام برداشتن در مطابقت به مقتضیات عصر کاریست نیکو ولی نه به قیمت بربادی وانکار از آنچه که ازگذشتگان با افتخار خود بمیراث برده ایم ونبایداز دستاورد های گذشته که بمثابه مشعل رهنمای آینده ما میباشد آنرا یکسره نادیده گرفت  .

گفتنیست که پیروزی های بدست آمده در دفاع از تمامیت ارضی ، حاکمیت ملی و استقلال کشور درنتیجه وحدت ملی تمام خلقهای افغانستان بود و بوسیله حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن رهبری میشد که بگونه مثال پیروزی در تمام جبهات جنگ دفاعی ، دفاع از صلح ودموکراسی ، دفاع از سرزمین مقدس وبخصوص در جنگ جلال آباد بدون کمک یک نفر سرباز خارجی در برابر ستون های مسلح متجاوزین از آنسوی خط ، درحقیقت  درسهای بزرگی  از وحدت حزبی ما به حساب میرود این حاصل فداکاری های بیشمار وطنپرستانیست که در کنار رزمندگان حزب دموکراتیک خلق افغانستان  حزب وطن قرارداشتند وبا خون های پاک شان درس آزادی را در صفحات زرین تاریخ مبارزات حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن وجنبش وطنپرستانه  مردم آزاده افغانستان ثبت کردند رفقای قهرمان حزبی ما علی الرغم مشکلات ودشواری ها ، با غلبه بر انواع پرابلم ها وبا توجه به شرایط حساس تاریخی ودرک دفاع مشترک با قلب سرشار از عشق بوطن در صف اول دفاع از وطن قرار داشتند وموفقانه رزمیدند تا در اثر اتحاد وهمبستگی وطنپرستانه پیروزی رابدست آوردند که مورد تحسین دوستان گردیده واذعان دشمنان بین المللی را بر انگیخت. به همین ترتیب تاریخ مبارزات مردم ما وح د خ ا مشحون از ین پیروزی هاست که بادرس اتحاد وهمبستگی عجین گردیده است . روح این دلاوران سر سپرده شاد ونام شان گرامی باد .

بنابرآن باید گفت که  وحت ملی ووحدت حزبی حاصل کار معجزه آسایی نیست که بصورت آنی پاسخگوی کلیه سولات باشد ، بلکه حاصل آموزه های بزرگ آن مکتب سیاسی است که هر کدام به آن افتخار میکنیم .این کارایی گرانبهای گذشتگان ما ودستا ورد عظیم وطنپرستانه میباشد ، چگونه میتوان آنرا دست کم گرفت وبه تابوت سپرد . نخیر  ، این دستاورد ماندگاراست ،  زنده  و جاویدان ، نماد شجاعت وافتخارات تاریخی مردم آزاده افغانستان است که همیشه آنرا گرامی خواهند داشت .

 کسانی که از خود راضی ، از حزب بیزاری ومبارزه موسمی را براه انداخته اند،   حق دارند  زیرا آنها در همان مراحل  اول مبارزه ، هنرچسپیدن به بدنه حزب وتنه قدرت را داشتند که بدون احساس مسئولیت در برابر وطن وتوده های میلیونی آن ،  فقط  در پی حصول رضای رهبریت حزب بودند وموقف های بالا بلند را به گروگان گرفته تا قیماق خواران حزب قدرت نمایی کنند ودیگران جان خود را فدا . باید به آنها گفت اکنون که چنین اتهامی  را که شما به حزب نسبت میدهید، اگر چنین چیزی بود و آنچه را که در ضمیر خود داشتند چرا بوقت وزمانش نگفتند ؟  سزای پنهان کاری حقیقت زندگی حزبی از اعضای حزب بجزچشم پوشی از حقیقت  چی میتواند باشد ؟  واگرچنین چیزی نبود ،باید بگویند که یاوه سرایی های آنها به آدرس ح د خ ا ــ از کجا منشه میگیرد ؟

شمشیر که بشکند در جبهه وجنگ     به  از آنکه  موریانه  خورد  آنرا  

این موریانه های موذی همواره حزب را از عقب جبه تضعیف میساختند وآب در آسیاب دشمنان حزب ومردم افغانستان می ریختند ودر حال حاضر نیز طمع پخته میکنند  ، چشم خیالات شان را به سفره تصویر دوخته و عطش سودا زده  خود را با سرآب بی مانند سیرآب میکنند  .

   حالا که آن قدح بشکست و آن ساقی نماند . حق دارند بخیال  خواب دیگراز حقیقت چشم ببندند .

در اخیر، همه سازمانها واحزاب بر خاسته ازمکتب حزب دموکراتیک  خلق افغانستان حزب وطن و همه طرفداران جنبش ترقی خواهانه کشور بخوبی میدانند که مدت زمان بیست سال سپری شده در خارج از کشور نشان داد که در طول این مدت متفرق شدیم ولی جمع نشدیم . کم شدیم زیاد نشدیم . مخالف شدیم صمیمی نشدیم . حتی رفاقت ما بجایش باشد که در جستجوی رفاقت حزبی  تاحدی روابط هموندی وهموطنی  را هم از دست دادیم . رفقای سالخورده ما متئاسفانه  پی در پی درزیر نظرما میروند . جوانان برون مرز چندان آمدوشدی درین راه نداشته اند . معلوم نیست که مقدار واعتبار ما در میان مردم افغانستان از چه قرار است ؟  زمان دارد بسرعت از دست ما میرود با این شیوه های معمول زیر نام سیاست ومبارزه واستعمال کلمات ابزاری خدمت ونجات مردم ، فرصت های طلایی را از دست خواهیم داد . هر چند تلاش ها بخاطر تحقق اهداف وطنپرستانه بمنظور اتحاد وهمبستگی سیاسی نیرو های متعهد ورسالتمند وعناصر ترقی خواه وعدالت پسند درین جا وآنجا  بشکل امید وار کننده ی جریان دارد ،ولی اگر این تلاش ها از نظر آرمانی منسجم  تر ومتمر کز واز نظر ساختاری هرچه فراگیر تر شود در واقع زمینه بهتری برای باز یابی افراد وطنپرست ونیرو های پراگنده دیروزی ( همسو ها ) ونتنها همسو ها بلکه  با توجه به مشترکات فرا وان با سایر هموطنان گرامی ، اعم از علما وروحانیون وطنپرست ،مومنین پاکنهاد زحمتکش واقشار مختلف وطندوست ، دید گاه مشترک  ایجاد خواهد شد . وبرای پاسخ  بسوالات

 چه باید کردها وچه نباید کردها ؟ وچندین سوال دیگر ، در قبال وظایف ملی ومردمی و رسیدن بوحدت ویک پارچگی سیاسی وملی این نظر وجود دارد ،

 وقت آن رسیده است که اگر یک فراخوان بزرگ حزبی سیاسی ،یا جمعامد ملی  حتی المقدوروطنشمول یا هردو ،با دعوت از شخصیت های بزرگ مستقل ملی ،حزبی ،سیاسی  بشمول احزاب همسو وبرادرصرفنظر از عقاید مختلف سیاسی فقط با تکیه بر وجوه مشترک ملی وطنی ، طی یک فراخوان عمومی در داخل کشور وهم در خارج از آن مطرح شود ما را به هدف نزدیکتر خواهد ساخت. البته  قبل از همه گروه وحدت خواهان  حزبی سیاسی با توجه به تجارب گرانبها ودستاورد های ارزشمندسیاسی شان در این راه قدم های موثری برداشته اند ودر نتیجه کار مشترک کلیه همرزمان وهمسو ها، این امید واری بوجود آمده است تا با مراجعه به خرد جمعی و طرف های سیاسی وبا جمعبندی طرحها ،نظریات ،پیشنهادات سازنده ،ابراز نظر ها ،ابتکارات و

تبادل نظرها راه حل هایی برای برون رفت از بن بست سیاسی موجود بدست خواهند آورد وبا طرح  میکانیزم یک تشکل جدید وسرآسری سیاسی در چهار چوب اصول برنامه یی آن ، حرکت  های متحدانه ومشترک ما را بسوی آرمان های مشترک وملی سمت وسو خواهد داد ونسخه بدرد بخور وعملی نجات مردم افغانستان را از حالت کنونی واوضاع احتمالی نا خوشآیند آینده بدست آورده  و افغانستان را از خطر جدی که همواره تهدیدش میکند نجات خواهند داد  . و در پرتو آن راه ما روشن ومسئولیت متعهدان مشخص خواهد گردید .اتحاد سیاسی وطنپرستانه ممثل اراده مردم ومکمل وحدت ملی بوده  وبر مبنای تجارب تاریخی مردم افغانستان درسهای تاریخی وآموزه های آن را تحقق میبخشد وما را قادر خواهد ساخت که تاثیرپذیری اتحاد وهمبستگی وطنپرستانه را در راه تحقق این آرمان بزرگ عملا احساس نموده و بروشنی از آن مشعل تابناک مبارزه را بدست توانای نسل جوان کشورخواهیم سپرد .   

 


September 6th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات